01. چگونه به تروريسم اسلامگرا پايان دهيم
تقريبأ هرکسي که وضعيت ايران طي سه دهه گذشته را دنبال کرده باشد، به خيزش اسلامگرائي در ايران 1357، وادامه آن در برپائي اسلامگرائي در خاورميانه و نقاط ديگر، و بالاخره گسترش تروريسم اسلامگرا در جهان، اذعان دارد. پايان يافتن حکومت طالبان در افغانستان به تروريسم اسلامي پايان نداد. اين نوع تر.وريسم با ايده ال اين تروريستها مرتبط است، که دولتي نظير طالبان يا جمهوري اسلامي ايران است، همانگونه که تروريستهاي چپي، نيم قرن پيش از اينان، شوروي و دولت هاي کمونيستي ديگر را، بمثابه بهشت خود ميديدند، و ميخواستند با ميانبرسريع تروريسم، در کشورهاي خود، به ايده ال خود برسند.
طي دهه هاي مختلف، سرکوب هر دولت کمونيستي از طرف دموکراسي هاي غرب، اساسأ مشروعيت تروريستها را تقويت کرد. فقط زمانيکه امپراطوري شوروي سقوط کرد، و آن هم نه با دخالت نظامي دموکراسي هاي غرب، بلکه از طريق طغيان خود مردم شوروي و اروپاي شرقي، ديگر منازع فيهcause تروريست ها نيز با آن مرد. وقتيکه مردم کشورهائي که تحت حکومتهاي کمونيستها بودند، بيرون آمده و گفتند که بهشت کمونيسم بهشتي نبود، و اين بهشت خيالي در واقع يک جهنم زنده بود، که در آن روح و بدن آدمي در زنجير بود، فقط در اين زمان بود که تروريست هاي چپ دليل عمل خود را از دست دادند. به اينگونه بالاخره رويائي، که تروريسم چپ را سالها زنده نگه داشته بود، مرد، وقتيکه امپراطوري شوروي از هم پاشيد.
همين پروسه در مهد تولد انقلاب اسلامي، يعني در ايران در حال وقوع است. فروپاشي دولت اسلامگراي ايران، نه بشکل سقوط طالبان با دخالت خارجي، بلکه از طريق خود مردم ايران، راهي است که به اسلامگرائي و تروريسم مرتبط با آن، پايان داده شود. اينگونه جذابيت بهشت موعود اسلامگرايان، در ذهن مردم، با واقعيت جشونت بار جهنمي که بوده است، جايگزين خواهد شد، از زبان آنهائي که سه دهه در بهشت اسلامگرائي در ايران زندگي کرده اند.
سالها، من براي برنامه يک حزب آينده نگر براي ايران بحث کرده ام، وقتيکه مسائل توسعه ايران بسوي قرن بيست و يکم را بررسي کرده ام. من ياداوري کردم که راه هاي گذشته راست و چپ، نه براي آزادي ايران کار ميکند، و نه ميتوانند براي ساختن ايران آينده بکار روند، حتي اگر اپوزيسيون موفق به کسب قدرت سياسي شود. من نشان داده ام که يک برخورد آينده نگرانه و حزب آينده نگر لازم است، که يک جامعه باز را در ايران شکل دهد. اين کتاب بحث جنبه هاي مختلف ايران آينده نگر را در بر ميگيرد.
تقريبأ هرکسي که وضعيت ايران طي سه دهه گذشته را دنبال کرده باشد، به خيزش اسلامگرائي در ايران 1357، وادامه آن در برپائي اسلامگرائي در خاورميانه و نقاط ديگر، و بالاخره گسترش تروريسم اسلامگرا در جهان، اذعان دارد. پايان يافتن حکومت طالبان در افغانستان به تروريسم اسلامي پايان نداد. اين نوع تر.وريسم با ايده ال اين تروريستها مرتبط است، که دولتي نظير طالبان يا جمهوري اسلامي ايران است، همانگونه که تروريستهاي چپي، نيم قرن پيش از اينان، شوروي و دولت هاي کمونيستي ديگر را، بمثابه بهشت خود ميديدند، و ميخواستند با ميانبرسريع تروريسم، در کشورهاي خود، به ايده ال خود برسند.
طي دهه هاي مختلف، سرکوب هر دولت کمونيستي از طرف دموکراسي هاي غرب، اساسأ مشروعيت تروريستها را تقويت کرد. فقط زمانيکه امپراطوري شوروي سقوط کرد، و آن هم نه با دخالت نظامي دموکراسي هاي غرب، بلکه از طريق طغيان خود مردم شوروي و اروپاي شرقي، ديگر منازع فيهcause تروريست ها نيز با آن مرد. وقتيکه مردم کشورهائي که تحت حکومتهاي کمونيستها بودند، بيرون آمده و گفتند که بهشت کمونيسم بهشتي نبود، و اين بهشت خيالي در واقع يک جهنم زنده بود، که در آن روح و بدن آدمي در زنجير بود، فقط در اين زمان بود که تروريست هاي چپ دليل عمل خود را از دست دادند. به اينگونه بالاخره رويائي، که تروريسم چپ را سالها زنده نگه داشته بود، مرد، وقتيکه امپراطوري شوروي از هم پاشيد.
همين پروسه در مهد تولد انقلاب اسلامي، يعني در ايران در حال وقوع است. فروپاشي دولت اسلامگراي ايران، نه بشکل سقوط طالبان با دخالت خارجي، بلکه از طريق خود مردم ايران، راهي است که به اسلامگرائي و تروريسم مرتبط با آن، پايان داده شود. اينگونه جذابيت بهشت موعود اسلامگرايان، در ذهن مردم، با واقعيت جشونت بار جهنمي که بوده است، جايگزين خواهد شد، از زبان آنهائي که سه دهه در بهشت اسلامگرائي در ايران زندگي کرده اند.
سالها، من براي برنامه يک حزب آينده نگر براي ايران بحث کرده ام، وقتيکه مسائل توسعه ايران بسوي قرن بيست و يکم را بررسي کرده ام. من ياداوري کردم که راه هاي گذشته راست و چپ، نه براي آزادي ايران کار ميکند، و نه ميتوانند براي ساختن ايران آينده بکار روند، حتي اگر اپوزيسيون موفق به کسب قدرت سياسي شود. من نشان داده ام که يک برخورد آينده نگرانه و حزب آينده نگر لازم است، که يک جامعه باز را در ايران شکل دهد. اين کتاب بحث جنبه هاي مختلف ايران آينده نگر را در بر ميگيرد.